به تازگی تازهترین اثر یو نسبو به نام «چاقو»، با ترجمهای از شما و از سوی نشر چترنگ منتشر شده است. کمی درباره فضا، شخصیتپردازی و نوع روایت داستان بگویید.
«چاقو» دوازدهمین اثر یو نسبو، نویسنده نروژی، با محوریت کارآگاه هری هوله است. یو نسبو در این اثر به سراغ دشمن قدیمی هری هوله میرود و همینطور بسیار بیشتر از آثار قبلی به درونیات هری هوله میپردازد. راکل، همسر هری، او را ترک کرده و اسواین فینه، که به جرم تعرض محکوم شده بود، پس از سالها از زندان رهایی پیدا کرده است. هری از یکسو، درگیر بیم و امید بازگشت به راکل و سیاهیهای فراق است و از اینرو دوباره سراغ نوشیدنیهای الکلی رفته است و از سوی دیگر، به شکل وسواسگونهای درگیر آزادی فینه است. تا اینکه تراژدی دنیای هری را بیش از پیش زیرورو میکند. بیشتر از این در مورد خط داستانی صحبت نمیکنم تا طرفداران هری هوله را از لذت خواندن ماجرا با قلم یو نسبو محروم نکنم.
روایت نیز از زبان دانای کل منتقل شده است تا یک روایت چندوجهی باشد. در طول رمان با شخصیتهای مختلف، چه مثبت و چه منفی، همراه میشویم. در مورد فضا نیز یو نسبو اینبار به کشور خود بازگشته است و ماجرا در خود نروژ میگذرد. از این منظر توصیفهای یو نسبو از فضای سرد اُسلو و همچنین بناهای این شهر، فضای جالبی از این شهر را که کمتر برای مخاطب ایرانی آشناست، ترسیم میکند. موسیقی نیز بسیار نقش پررنگی در شخصیتپردازی و حتی گرهگشایی از معماهای چاقو دارد. البته باید توجه داشت که این اثر نیز مانند سایر رمانهای هری هوله، یک اثر مستقل بوده که میتوان آن را بدون خواندن رمانهای قبلی این مجموعه خواند و از آن لذت برد.
یو نسبو در رمان چاقو بیش از عناصر بیرونی، به مسائل درونی و تفکرات شخصیت اصلی داستان پرداخته است که به همین خاطر میتوان از این کتاب به عنوان اثری روانشناسانه یاد کرد. در ترجمه این کتاب چه چالش و تجربههایی داشتید؟
در پاسخ به این سوال ابتدا باید این وجه روانشناسانه از کار یو نسبو را به عنوان یک نقطه قوت به رسمیت شناخت. هستند نویسندگانی که بدون اطلاع از علم روانشناسی، به جرمها فقط برچسب روانشناسانه میزنند و کار را شلخته پیش میبرند. در مورد یو نسبو این نکته مشخص است که او کاملا در مورد زیروبم این علم و تاثیرش بر شخصیتپردازی کاراکترهایش تحقیق کرده است.
در مورد بخش دوم سوالتان که به چالشهای ترجمه این اثر بازمیگردد، باید بگویم که چاقو سختترین کاری بوده که تا بهحال ترجمه کردهام. اصولا هم قرارم با خودم بر این است که بعد از انتشار اثر نگاه نقادانهای به کارم داشته باشم و سعی کنم از هر کار، تجاربی کسب کنم که در کار بعدی بتوانم بگویم کارم به قول استادان این حوزه کمتر بوی ترجمه میدهد. یکی از چالشهای ترجمه چاقو طولانی بودن این اثر بود. کتاب به زبان انگلیسی بیش از 500 صفحه است که ترجمه آن حدود 720 صفحه شده است. مترجم در یک اثر طولانی باید بتواند همچون نویسنده، ریتم اثر را حفظ کند و همچنین شخصیتپردازیهای نویسنده از طریق دیالوگها را هم در زبان مقصد به درستی از زبان کاراکترها منعکس کند. یکی دیگر از چالشها، لزوم تحقیق مترجم به هنگام ترجمه اثر بود تا اصطلاحات به درستی و همینطور آسان به مخاطب ارائه شود. این اثر پر است از اصطلاحات مرتبط با روانشناسی، جنگ، موسیقی، ورزش، اقتصاد، تحقیقات جنایی، جغرافیایی و ... . یکی دیگر از کارهایی که تلاش کردم در ترجمه به فارسی رعایت کنم، جستوجوهای چندین و چندباره خودم و همچنین ویراستاران محترم نشر چترنگ درخصوص تلفظ دقیق اسامی اشخاص و اماکن در زبان نروژی بود. روی این قضیه بسیار حساسیت به خرج دادیم، چون میدانستیم که مخاطب دنبالکننده یو نسبو کارهای ترجمهشده از نشر چترنگ را ترجمه درست، روان و معتبر از کارهای یو نسبو میشناسد و ما باید با امانتداری به این اعتماد پاسخ میدادیم. یک چالش دیگر نیز زمان ترجمه اثر بود. وقتی ترجمه چاقو را شروع کردم، کتاب چند روز بود که به زبان انگلیسی ترجمه شده بود. ما قصد داشتیم تا بتوانیم کار با کیفیتی را در حداقل زمان ممکن در همان سال 98 به مخاطب ایرانی هری هوله عرضه کنیم. ترجمه کار را در زمانی حدود پنج ماه به پایان بردم و کارهای اداری بعدی نیز توسط نشر چترنگ در اسرع وقت انجام شد، اما شیوع کرونا، شرایط اقتصادی بد جامعه و همچنین گرانی چندباره کاغذ تمام برنامهریزیها را به هم ریخت و باعث شد کار در مهر 1400 منتشر شود.
این شرایط ناگوار و حذف کتاب از سبد فرهنگی جامعه باعث شد نشرها، پخشها، کتابفروشیها، نویسندهها و مترجمان بسیاری در این دو سال اخیر دچار مشکل شوند و متأسفانه هیچ حمایت معناداری هم جهت برونرفت از این شرایط دیده نمیشود.
از تمایزها و ویژگیهای کاراکتر اصلی داستان، بازرس هری هوله، در رمان چاقو در مقایسه با دیگر کتابهای مجموعه معمایی هری هوله بگویید.
شاید بتوان تمایز این داستان هری هوله را از دل شباهت شخصیتپردازی هری در رمانهای مختلف مجموعه هری هوله پیدا کرد. هری هوله شخصیت تیرهوتاری دارد، پر است از ناکامی، شکست و تلخی. اما تمایز چاقو در این است که این تلخکامیها و سیاهیها در اینجا به اوج خود رسیده است. خود یو نسبو در مصاحبهای درباره چاقو میگوید: «من پیشتر نیز در مواجهه با قهرمانهایم سنگدلی به خرج داده بودم، اما هرگز تا اینحد بیرحم نبودهام.» همین ویژگیهاست که شخصیت هری را در کنار کار کارآگاهی خارقالعاده و نبوغش تکمیل میکند و تصویری خاکستری، باورپذیر و همدلیبرانگیز از قهرمان رمان ارائه میکند. هری هوله یک واکنش کاملا انسانی و نه ابرانسانی به پدیدههایی چون غم و فراق نشان میدهد و همین ویژگیهای انسانی او را برای مخاطب جذاب و دوستداشتنی میکند.
آثار یو نسبو فروش بالایی داشته و به زبانهای بسیاری ترجمه شده است. چاقو چه ویژگیها و جذابیتهایی برای مخاطب فارسیزبان دارد؟
به نظرم تسلط یو نسبو به موضوعات مختلف که قبلتر هم به آن اشاره کردم، رمز موفقیت اوست. او خود را متعهد میداند تا در خلال داستانهایش با آگاهی به موضوعات مهم امروز جامعه خود و جامعه جهانی اشاره داشته باشد. برای مثال در رمان چاقو، او بهطور مفصل به جنگ در افغانستان میپردازد و نه تنها آثار مخرب این جنگ بر روان سربازهای خارجی حاضر در این جنگ را تشریح میکند؛ بلکه به تأثیر تراژیک حضور نیروهای خارجی در منطقه بر مردم نیز اشاره میکند. همینطور یو نسبو به قدرت گرفتن زنان و همچنین مسأله تعرض میپردازد. یکی از مهمترین ویژگیهایی هم که این کار را برای مخاطبان این اثر جذاب میکند، نگاه همیشگی یو نسبو به موضوع موسیقی است. ارجاعات فراوان رمان به گروهها و قطعات موسیقی، که بعضی از آنها برای مخاطب فارسیزبان آشنا و خاطرهانگیز است و برخی ناشناس، بسیار خوب در دل کار تنیده است. پیشنهاد من به همه خوانندگان چاقو این است که به هنگام خواندن رمان قطعات موسیقی مطرحشده در کتاب را گوش دهند و به ترانههای آنها مراجعه کنند، چون یک لایه عمیق به فهم آنچه در درون اثر و ذهن شخصیتها میگذرد، اضافه میکند.
یو نسبو در محیط ورزشی فعالیت داشته و تجربه گزارشگری فوتبال را هم دارد. او نوازنده و اقتصاددان است و به نقاط مختلف جهان سفر کرده است. تجربه زندگی در فضاهای متفاوت، چه تأثیری بر آثار این نویسنده داشته است؟
همین جهانشمول بودن دنیایی که یو نسبو به واسطه تسلطش بر حوزههای مختلف و سفرهای متعددش به نواحی مختلف دنیا خلق میکند، باعث میشود مخاطبان به زبانهای مختلف کار او را بپسندند. رد سفرهای بسیار یو نسبو را میتوان در رمانهای دیگر هری هوله که در خارج از نروژ میگذرند پیدا کرد. او فرهنگهای مختلف را میشناسد و این تسلط او به فرهنگهای دیگر و مردم آن نقاط باعث میشود تا از موضعی بنویسد که نگاه از بالا به آن راه ندارد. بسیاری از داستانهای رمانهای او با همین تفاوت فرهنگی هری هوله با آن کشورها شکل میگیرد و پیش میرود. تسلط او به موسیقی، فوتبال و اقتصاد را هم میتوان در همین کتاب چاقو به شکلی یافت که ابدا توی ذوق نمیزند و یک وجه جذاب به پیشبرد ماجرا اضافه میکند. این جامعیت آثار سری هری هوله به نظرم این کتابها را مستعد اقتباس در سینما و تلویزیون میکند. به نظرم کل این کتابها میتوانند به شکل یک سریال تلویزیونی جذاب ساخته شوند. البته از رمان «آدم برفی» یو نسبو اقتباسی سینمایی انجام شده است که در آن مایکل فاسبندر نقش هری هوله را بازی میکند، اما به نظر من نتوانسته است به خوبی جزئیات کار یو نسبو را روی پرده تصویر کند.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟ آیا کتابی آماده انتشار دارید؟
پیش از چاقو دو همکاری موفقیتآمیز دیگر با نشر چترنگ داشتهام که هر دو چاپ شدهاند؛ فیلمنامه «سه بیلبورد خارج از اِبینگ، میزوری» نوشته مارتین مکدونا در سال 98 چاپ شد و فیلمنامه «شوالیۀ تاریکی به پا میخیزد» اثر جاناتان و کریستوفر نولان نیز در سال 1400. در حال حاضر هم دو کار آماده انتشار دیگر دارم. یک رمان کوتاه از آمریکای لاتین که دو سه سال پیش در فهرست نهایی نامزدهای جایزه بوکر بود. یک نمایشنامه آماده چاپ نیز دارم که قرار است به زودی در مجموعه جهان نمایش نشر نی به دبیری رضا رضایی روانه بازار شود. همچنین در حال ترجمه یک رمان کوتاه کلاسیک انگلیسی نیز برای نشر نی هستم که البته ترجمه آن پروسهای زمانبر است.
چاپ دوم رمان «چاقو» نوشته یو نسبو، با شمارگان 500 نسخه، در 724 صفحه، به قیمت 158 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز و با ترجمه سینا شاهبابا، از سوی نشر چترنگ منتشر شد.