میزگرد «بررسی آسیبهای صنعت نشر در مواجهه با کرونا»/ بخش اول
کارشناسان میگویند؛ اگرچه کرونا به تنهایی شرایط سختی را برای صنعت نشرر ایران رقم زده اما بسیاری از آسیبها را که از گذشته در ظرفِ صنعت نشر تهنشین شده بود، به سطح آوردهاست.
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): فعالان صنعت نشر در ایران، سالهاست که با مشکلاتی مانند قاچاق کتاب، ناشرنماها، نوسانات قیمت ارز، افزایش قیمت کاغذ، محدودیت دسترسی به کاغذ و... دست و پنجه نرم میکنند. این درحالی است که ناشرنماها فقط در سود این فعالیت سهیم شدهاند؛ آن هم بیرون از دایره مشکلات و هزینههای اصلی! دامنه آسیبرسانی این مراکز، تنها به ناشران محدود نمیشود و شیوه فعالیت آنها، حتی دامن کتابفروشان و شرکتهای پخشی را هم میگیرد و ادامه حیات این اصناف را هم به خطر میاندازد.
از سوی دیگر؛ در ماههای اخیر همهگیری بیماری کووید19 و محدودیتهای مربوط به آن، مشکلات ناشران، کتابفروشان و شرکتهای پخش را چند برابر کردهاست؛ تا جایی که برخی مجبور به تعدیل یا تعطیل کردن فعالیتهای خود شدهاند. اگرچه شیوع این ویروس و تبعات آن، تمام کشورها و صنایع؛ از جمله صنایع چاپ و نشر را با غافلگیری مواجه کرد، اما کارشناسان معتقدند کشورهایی که از زیرساختهای پیشرفته و ساختارهای روزآمدی برخوردار بودند، در این مواجهه کمتر دچار آسیب شدهاند. در کشور اما بنا به دلایل مختلف، این مواجهه به یک بحران تلقی شده است؛ بحرانی که همچنان علاج قاطعی و استراتژی مشخصی برای عبور از آن معرفی نشده.
سوال: چرا این صنعت که سالها سابقه کار دارد، در مواجهه با کرونا، تا این اندازه آسیبپذیر بود؟ ایبنا در ادامه پیگیریها و مطالبی که در قالب پروندههای مختلف به انتشار رسانده، اینبار در میزگردی مجازی و با حضور مجید تیموری، مدیر کتابفروشیهای زنجیرهای چشمه؛ شهرام جهانگیری، مدیر انتشارات چترنگ و حامد محمدی، مدیر پخش صدای معاصر، به این مساله پرداخته است که قسمت نخست آن را در ادامه میخوانید.
به نظر شما دلایل اصلی آسیبپذیری صنعت نشر ما در مواجهه با کووید19 چه بوده است؟ این اندازه آسیبپذیری طبیعی بوده یا بیشتر از حد معمول، خسارت دیدهایم؟
تیموری: یکی از مهمترین دلایلی که در مواجهه با این مشکل، اینقدر به مشکل برخوردیم، این بود که هیچوقت با آسیبی به بزرگی همهگیری بیماری کووید 19 دچار نشدهبویدم. به همین دلیل در این گرفتاری که طولانی مدت است و به این زودیها ما را رها نمیکند، متوجه شدیم که وقتی کسبوکار خود را توسعه میدادیم، زیرساختهای لازم را درنظر نگرفتیم و به همینخاطر در بحران کرونا، فروشگاههای زنجیرهای نشر چشمه دچار افت شدید فروش و نبود نقدینگی و مشکلات ریز و درشت بسیاری شد. از آنجایی که مجموعه چشمه سعی کردهاست، نیروی انسانی را که در تمام مدت فعالیت خود تربیت کردهبود، از دست ندهد، ناگزیر شد هزینهها را کمتر کند. در هر صورت نداشتن زیرساختها بهشدت به ما آسیب زد.
بحث دیگری که در کرونا به ما آسیب زد، این بود که هیچ وقت نگرش عمیقی نسبت به خرید خود نداشتیم و به دلیل اینکه همیشه فروش مناسبی داشتیم، فکر میکردیم که اگر هر دفعه به هر میزان خرید کنیم، میتوانیم موفق باشیم. وقتی به بحرانی با این گستردگی و در مدت طولانی برخوردیم و فروش شب عید را که برای همه کتابفروشیها و شرکتهای پخش نقدینگی مناسبی به همراه داشت، از دست دادیم، با فرارسیدن موعد پرداخت چکها، با مشکل نقدینگی مواجه شدیم.
مشکل نقدینگی و اعمال تخفیف از روی ناچاری
نگرش دیگری که در این حوزه بر ما وارد شد، این بود که در مورد نقدینگی نگرانی پیدا کردیم. کمبود نقدینگی باعث شد در ادای تعهداتمان دچار مشکل بشویم. هرچند با تمام تدابیری که اندیشیدیم، سعی کردیم از این بحران عبور کنیم؛ اما اضافه شدن موضوع همهگیری بیماری کووید19 به صورت دائم، به ما آسیب وارد کرد و حالا مجبوریم برای اینکه نقدینگی را جبران کنیم، جشنواره تخفیف برگزار کنیم تا بتوانیم به تعهدات خود عمل کنیم؛ هر چند از فروش با تخفیف، سودی به دست نمیآوریم.
یکی دیگر از مشکلاتی که به آن برخوردیم، این بود که اتحادیه ناشران و کتابفروشان باید به شکل متحدتری عمل میکرد و دستورالعملهایی را برای ناشران، شرکتهای پخش و کتابفروشیها ارائه میداد تا در نتیجه این همفکری و در سایه همکاریها، اعضا بتوانند بهتر عمل کنند و کمتر آسیب ببینند. اما به نظر من؛ اتحادیه ناشران و کتابفروشان نتوانست میانجی خوبی باشد و این چرخه را مدیریت کند.
از طرفی نهادهای فرهنگی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران و موارد دیگر به کتابفروشیها کمک شایانی نکردند و تبلیغاتی برای آنها انجام ندادند تا مردم در این موقعیت در کتابفروشیها حضور پیدا کنند و کتاب بخرند؛ درنتیجه سرانه مطالعه بالا نرفت. به نظر من؛ نبود ساختار منسجم در نهادهای دولتی و نیمه دولتی، نداشتن زیرساختهای لازم در مجموعههایی مانند چشمه و دیدگاه سنتی ما به کسبوکار باعث شد که در این دوران تا این اندازه آسیب ببینیم.
نوسانات ارزی و تحریمها، صنعت نشر را به ورطه سقوط میکشانند
در این مواجهه، عمدهترین و مهمترین دلیل آسیبپذیری ناشرانچه بوده است؟
جهانگیری: بهنظر من؛ مصیبت بزرگی که همزمان با کرونا، نازل شده و به مشکلات دامن زده، نوسانات ارزی و تحریمها است. این دو مساله با هم، صنعت نشر را به ورطه سقوط میکشانند. مشکلاتی با همهگیری بیماری کووید19 برای ناشران، کتابفروشان و شرکتهای پخش بهوجود آمد که آقای تیموری به آنها اشاره کردند. مساله این است که نمیتوانیم برای کتابهامان قیمت مشخصی را لحاظ کنیم. نمیدانیم کتابی که امروز چاپ میکنیم، دو ماه دیگر چه قیمتی باید داشتهباشد.
مشکل بزرگ دیگری که وجود دارد، این است که خریدار عادت کرده است کتاب را کالایی فرهنگی ببیند و هیچگونه افزایش قیمتی را برای آن برنمیتابد. درحالی که کتاب کالایی ساخته شده از کاغذ، مرکب، زینک مقوا، سلفون و... است. قیمت مواد برای تولید کتاب چندین برابر شدهاست و هیچ کدام کالای فرهنگی محسوب نمیشوند. از کدام کاغذفروش میتوان درخواست کرد که کاغذ را بهعنوان کالای فرهنگی بدون افزایش قیمت بفروشد؟
برنامهای برای آینده نشر درصورت استمرار کرونا نداریم
برای خواننده و خریدار کتاب جا افتادهاست که باید کتاب را با تخفیف خریداری کند. آقای تیموری به برگزاری جشنوارههای تخفیف اشاره کردند. تخفیف در فروش خوب است و به کتابفروشان خیلی کمک میکند؛ اما خریدار باید تا چه زمانی عادت داشتهباشد که کتاب را در دوره تخفیف خریداری کند؟ این مشکل همراه با همهگیری بیماری کووید19 افزون شدهاست.
ما به لحاظ اقتصادی فلج شدیم. نبود زیرساختها، باعث شد مشکلات دیگری همراه همهگیری برای چرخه نشر شکل بگیرد. درحالی که خود را برای مواجهه با یک مشکل آماده میکنیم، مشکل جدیدی شکل میگیرد. نمیدانم سه ماه دیگر چه کار میکنیم. نمیتوانیم پیشبینی بکنیم. درحالی که کار نشر فعالیتی است با برگشت مالی طولانی مدت که به برنامهریزی بلند مدت احتیاج دارد. اما همهگیری بیماری کووید19 آنقدر غیرقابل پیشبینی بوده و است که ناشران نمیتوانند برنامهریزی بلندمدتی برای آن داشتهباشند. نمیدانیم که این مساله اگر دو سال دیگر ادامه داشتهباشد، چه کار باید کرد.
برخی از آب گلآلود ماهی میگیرند
بهنظر میرسد در چرخه نشر، شرکتهای پخش نسبت به ناشران و کتابفروشان آسیب کمتری دیدند. شما این دوران را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمدی: نمیتوان گفت اوضاع پخشیها بهتر یا بدتر است. کتابفروشان بیشترین آسیب را از همهگیری بیماری کووید19 دیدند. این مساله باعث شد که نتوانند چکهای خود را پرداخت کنند و در نتیجه پخشیها هم با مشکل مواجه شدند. البته پخشیها مشکل فروش آنچنانی نداشتند و افت فروشی که داشتیم، در فروش آنلاین به نسبت جبران شد. نمیدانم که ناشران در این میان چقدر افت فروش داشتهاند. بهنظرم به نسبت فروشی که داریم، ناشران نهایتا 20 تا 30 درصد افت فروش داشتهباشند و این اندازه که گفته میشود ناشران شرایط سختی دارند، به نظر من اینطور نبود.
با شیوع ویروس کرونا، در برج 11 و 12 سال 98 مشکلات زیادی پیش آمد. کتابفروشان چکهایشان را پاس نمیکردند و به نظر میرسید برخی هم از آب گل آلود ماهی میگیرند؛ چراکه فکر میکنم نهایتا فروش یک کتابفروشی در این شرایط، نصف شدهباشد و بیش از این افت در فروش نداشتیم؛ اما کتابفروشیها هیچ چکی را پاس نمیکردند و میگفتند هیچ فروشی ندارند.
جهانگیری: درنظر داشته باشید که نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به دلیل همهگیری بیماری کووید19 و رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار نشد، این ضرر زیادی به ناشران زد. از طرفی خرید شب عید به دلیل این همهگیری از بین رفت. آسیب ناشران خیلی بیشتر از 30 درصد است.
محمدی: اعلام کردند که نمایشگاه بهصورت مجازی برگزار خواهدشد و این اتفاق، میتواند از ضرر ناشران کم کند. اگر دیدگاه شما به نمایشگاه برای فروش باشد؛ بله مساله ضرر ناشران درست است، اما نباید نمایشگاه کتاب، فروشگاه باشد.
جهانگیری: اگر این بحران بیش از یکی-دو سال طول بکشد، شاید به عنوان ناشر به برگزار نشدن نمایشگاه کتاب و حذف فروش نمایشگاهی عادت کنیم و از آن خلاص شویم.
خریدار است که ناشر را به فروش در نمایشگاه نیازمند میکند
بسیاری از ناشران بر لزوم برگزاری نمایشگاه کتاب و فروش نمایشگاهی تاکید دارند. اما به نظر میرسد شما با فروش نمایشگاهی موافق نیستید؟
جهانگیری: با ادامه پاندمی کویید19 و لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی که منجر به برگزار نشدن رویدادهای بزرگی مانند نمایشگاه کتاب میشود، ممکن است نیازش از بین برود. مخاطب کتاب، عادت کردهاست که در طول سال، خرید نکند و همه نیاز کتاب خود را در 10 روز نمایشگاه برطرف کند. خریدار است که ناشر را به فروش در نمایشگاه نیازمند میکند؛ وگرنه اگر خریدار در طول سال از کتابفروشان محترم خرید کند، دیگر چه نیازی به فروش در نمایشگاه است؟ خریدار است که چگونگی ادامه این راه را تعیین میکند.
محمدی: بهنظر من فروش کتاب در نمایشگاه، اساسا کار اشتباهی است.
باید شیوه قیمتگذاری کتاب را تغییر دهیم
مساله اصلی این است که نمایشگاه کتاب تهران و فروش نمایشگاهی در شرایط موجودی، راهکاری برای جلوگیری از خسارتها است تا راهکاری برای ارتقاء نشر.
تیموری: چرا سازوکارهای فرهنگی درباره کسبوکار باید اینقدر سنتی باشد که صنعت نشر به برگزاری نمایشگاه کتاب متکی شود؟ وقتی تمام استراتژی را برپایه فروش شب عید و نمایشگاه میگذاریم، اگر مشکلی در آن روند پیش بیاید، همه حلقههای نشر آنقدر آسیب میبینند که نمیتوانند به فعالیتهای خود ادامه دهند. تصور من این است که ما باید نگرش جدیدی نسب به کسبوکار، مبادله فرهنگی و مبادله پولی داشته باشیم و همه این ساختارها را تغییر دهیم تا در بحرانی مانند همهگیری بیماری کووید19 شکست نخوریم.
پیشنهاد من درباره موضوعی که آقای جهانگیری مطرح کرد، این است که باید ماهیت قیمتگذاری کتاب را تغییر دهیم. ناشر در ایران با ضریب سه برای کتاب قیمتگذاری میکند؛ درحالی که در اروپا کتاب با ضریب هفت قیمتگذاری میشود. همچنین حاشیه سود کتابفروشی 25 درصد و حاشیه سود پخش 10 درصد است. باید زیرساخت فعالیت پخش، کتابفروش و ناشر را تغییر دهیم تا با این ساز و کارها به مشکل برنخوریم.
مساله دیگری که به نظر من اهمیت زیادی دارد، روش تسویه حسابها در این چرخه است. روند تسویه کتابفروش با پخش و پخش با نشر باید تغییر کند و بازتعریف شود. سود ناخالص کتابفروش 25 درصد است و زمانی که هزینهها از آن کسر شود، فقط دو تا سه درصد باقی میماند. کتابفروش بعد از هشت ماه با پخش و پخش بعد از 10 ماه با ناشر تسویه حساب میکند، این روند قطعا در زمان طولانی به حلقههای نشر آسیب میزند. در اصل این سازوکار تجارت از بنیان اشتباه است. حتما باید کارگروهی تشکیل شود تا این مشکلات را بررسی کند و آنها را تغییر دهد.
چاپخانهها ناشر را به پرداخت نقدی مجبور میکنند
جهانگیری: پیش از این چاپخانهها با چک کار میکردند، اما در ماههای گذشته به من اعلام کردند که باید به صورت نقدی تسویه حساب کنم، این در حالی است که پرداخت شرکتهای پخش با چک بلندمدت هشت ماهه است. چاپخانه هم پیش از این زینک و دیگر مواد لازم برای تولید کتاب را با چک میخرید، اما در این روزها باید پیشپرداخت داشتهباشد تا بتواند به فعالیت خود ادامه دهد. روند فعالیت به شکل نقدی زنجیروار در حال شکلگیری است و باید دید که ایجاد تغییرات، منجر به چه شرایطی خواهدشد.
تیموری: من بهعنوان کتابفروش تصور میکردم اگر برای پرداخت، چک هشت ماهه به شرکت پخش بدهم، مشکلی در پرداخت نخواهم داشت؛ اما وقتی چهار ماه از این زمان فروش نداشتم، دچار بحران عجیبی در نقدینگی شدم. این درحالی بود که هیچ وقت به این بحران فکر نکردهبودم.
تصور من این است که باید این مکانیسم را دوباره تعریف کنیم. تغییر امکانپذیر نیست، مگر اینکه در جایی مانند اتحادیه ناشران و کتابفروشان یا موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران از کارشناسان و بزرگان این حوزه دعوت شود و نگرش جدیدی نسبت به این کسبوکار اعلام و سیاستهای جدید اجرایی شود؛ تا اگر بحرانی پیش آمد تا این اندازه آسیب نبینیم.
محمدی: کاملا درست است. با نوسانات ارزی که پیش آمده، همه صنفها به نرخ روز کار میکنند؛ یعنی روزبهروز قیمتها را تغییر میدهند و سرمایه آنها رشد میکند. اما هیچ ناشری قیمت کتابهایش را تغییر نداده و سرمایه آنها یک دهم قبل شدهاست. ناشران نابود میشوند، چراکه هزینه خرید مواد اولیه چندین برابر شدهاست، برای اینکه ناشران فعال در این حوزه نوسان قیمت را ببینند و به رشد قیمت برسند، هشت تا 10 ماه زمان لازم است. درصورتی که هزینههای زینک، بستهبندی و خرید کارتن هر روز رشد میکند.
قیمتگذاری کتاب باید شناور باشد
آیا ناشر میتواند سازوکاری مانند قیمتگذاری که آقای تیموری به آن اشاره کرد، ایجاد کنند و به فعالیت خود ادامه دهند؟
جهانگیری: ما هنوز کتاب 200 صفحهای را که در سال 96 با قیمت 16 یا 17 هزار تومان تولید شدهبود، عرضه میکنیم؛ درحالی که این کتاب الان باید 40 هزار تومان قیمت بخورد. در صورتی که مردم باقی کالاها را با افزایش قیمت میخرند، اما اصلا نمیپذیرند کتابی که چهار سال پیش چاپ شدهاست، لیبل قیمت جدید بخورد. باید توجه داشت کتاب بهعنوان کالای فرهنگی محتوای فرهنگی دارد، اما خودش کالا است و از اجزایی تشکیل شدهاست که همه با افزایش قیمت مواجه شدهاند. این مشکل بزرگی است. اگر اتحادیه کمک کند و راهکاری پیش پای فعالان این حوزه بگذارند، شاید بتوان کاری کرد تا قیمتگذاری کتاب مقداری شناور و دست ناشر باز باشد. البته شرکتهای پخش همان درصد سود وابسته به قیمت کتاب را دریافت میکنند. به همین خاطر باید برچسب فرهنگی از روی کتاب برداشته شود. این مسائل با همهگیری بیماری کووید19 همزمان و تبدیل به ابربحرانی شده که همه چیز را به هم ریخته است.
تیموری: ما میتوانیم قیمتِ کتاب را پشت جلد آن درج نکنیم؛ بلکه قیمت شناور و تحت نظارت اتحادیه ناشران و کتابفروشان و موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران باشد. مکانیسم در نظر گرفته شده به این صورت باشد که هر چند سال اگر بحرانی به وجودآمد که دلار 5000 تومانی 30 هزار تومان شد، فعالان این حوزه بتوانند قیمت کتاب را شناور کنند. قیمت پشت جلد در کتاب ثبت نشود و مانند لوازمالتحریر بتوان قیمت شناوری برای آن در نظر گرفت.
ناشرنماها و قاچاقچیان کتاب به فعالان این حوزه آسیب زدهاند
البته در این بحران دو موضوع به فعالان این حوزه خیلی آسیب زدهاست؛ یکی وجود ناشرنماها و دیگری قاچاق کتاب. این دو را با هم بیان کردم، برای اینکه ناشران زحمت میکشند و چند کتاب پرفروش چاپ میکنند؛ اما همان کتاب با همان ترجمه بازنویسی و با قیمت بیشتر توسط ناشری با اسم جعلی از شهرستان گمنام چاپ میشود. این کتابها عموما با تخفیف 50 درصدی در مترو و جاهای دیگر به فروش گذاشته میشوند؛ یعنی ما با ناشرانی مواجهایم که با مترجمانی کار میکنند که به 12 زبان زنده دنیا مسلط هستند، 18 سال سن دارند و در سال، 20 کتاب از پرفروشترینهای ایران را ترجمه میکنند!
مشکل ما این است که وقتی در حجم مبادله 17 هزار ناشر قرارداریم، قسمت عمدهای از آنها، ناشرنما هستند و از این مجوز سوءاستفاده میکنند. ناشرانی داریم که کتابهای پرفروش دیگران را رونویسی میکنند؛ بدون اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد، بر آنها نظارتی داشته باشد و بداند این کتاب، ترجمه فرد دیگری است در نشر مراجعهکننده، فقط رونویسی شدهاست. درحالی که تشخیص این مساله، سازوکارهای مشخصی دارند. برای مثال اگر نرمافزاری تهیه کنند که کلمات کتاب را بررسی کند، مشخص میشود که 95 درصد کتاب شبیه کتابی است که پیش از این منتشر شدهاست. کتابها پیش از کسب مجوز، باید راستیآزمایی شوند. در غیر این صورت، ناشری که حقالتالیف و حقالترجمه پرداخت میکند، آسیب میبیند. باید دنبال سازوکار مقابله با ناشرنماها و تخفیفهای نامتعارف بود. البته میدانم که آقای محمدی و شرکتهای پخش محترم این کتابها را توزیع نمیکنند.
محمدی: ماه پیش ناشری کتابهایش را به مجموعه ما آورد؛ درحالی که برای کتابهایش 82 درصد تخفیف فروش نقدی میداد. همه کتابسازی بودند! این ناشر، ماهی 600 بند کاغذ مصرف میکند! همه این کتابها مبادله میشوند و در مکانهایی مانند مترو و نمایشگاههای دانشگاهی به فروش میرسند. مطمئن هستم که ناشران بزرگی مانند نی، مرکز و چشمه اینقدر کاغذ مصرف نمیکنند.
باید مساله قاچاق کتاب از ریشه حل شود
جهانگیری: مخاطب از نظر فرهنگی قبول نمیکند که قیمت کتاب باید افزایش یابد. من این مساله را نقد کردم و به نظرم دیدگاه افراد نسبت به کتاب باید تغییر کند. راه حلهای اعلام شده برای مقابله با قاچاق کتاب خوب است اما باید این مساله از ریشه حل شود. اگر ایران قانون کپیرایت را بپذیرد، این مساله از ریشه حل میشود و ناشرنمایی وجود نخواهد داشت که کتاب دیگران را چاپ کند. همچنین ترجمههای موازی از بین میرود. در سال گذشته اقداماتی توسط اتحادیه ناشران و کتابفروشان انجام شد، که قاچاقچیان کتاب تا حدی از بین رفتند اما بعد از مدتی دوباره برگشند.
این درحالی است که در ایران از سال 1348 قانون حمایت از مولفان، مصنفان و هنرمندان تصویب و اجرا شده. آیا این قانون به اندازه کافی بازدارنده نیست یا درست اجرا نمیشود؟
جهانگیری: این قانون ترجمه را دربر نمیگیرد و مشکل بزرگ درباره قاچاق همین مساله است. البته فکر نمیکنم در این سالها بتوانیم قانون کپیرایت را اجرا کنیم اما اگر این کار انجام شود، خیلی از ناشرنماها نمیتوانند به فعالیت خود ادامه دهند و افراد حرفهایتر در صنف میمانند.
مردم به قیمت بالای کتاب عادت میکنند
الان در شرایطی کتاب چاپ میشود که همه ناشران بزرگ از قیمت و کمبود کاغذ ناراضیاند. چطور آن ناشران میتوانند تا این اندازه کتاب با قیمت پایین منتشر کنند؟
محمدی: فکر میکنم قیمت کاغذ در قیمت کتاب تاثیر آنچنانی نداشتهباشد.
جهانگیری: قیمت کاغذ و چاپ، بر قیمت کتاب موثر است. باید توجه داشت این ناشران هزینه ویراستاری، صفحه آرایی، حقالتالیف و حقالترجمه را ندارند؛ یعنی 50 درصد هزینهها حذف میشود. آنها کتاب را در چاپخانهها با تیراژ بالا و کیفیت پایین چاپ میکنند. بههمین دلیل کتاب برای آنها خیلی ارزان تمام میشود.
محمدی: با در نظر گرفتن تورم اگر کتاب 20 هزار تومانی شما 40 هزار تومان شود، آیا درست است که کتاب شما خریداری نشود؟
جهانگیری: وقتی قیمت کتاب افزایش مییابد، چند ماه نخست فروش سخت میشود اما بعد مردم عادت میکنند و کتاب میخرند.
محمدی: من فکر میکنم افزایش قیمتها باید تا حدی باشد که به مخاطب فشاری وارد نکند.
پایان بخش اول...
گزارشگر