راهنمای خرید               

 کتابنامۀ ۱۴۰۲ نشر چترنگ 


چهار شنبه, ۰۴ اسفند,۱۴۰۰

داستانی از شگفتی، رویاها، عشق، اندوه و تصورات


تقدیم به مهاجران و جلای وطن کردگان در هر کجای دنیا؛
آن‌ها که از ریشه کنده شدند، دوباره ریشه دواندند و بی‌ریشه‌ها؛
و تقدیم به تمام درختانی که پشت سرمان جا گذاشتیم؛
درختانی که ریشه در خاطراتمان دارند...

داستان عشق و تفرقه بین قبرس بعد از استعمار و لندن حرکت می‌کند و آسیب‌های نسل‌ها و تعلق‌هایشان را بررسی می‌کند.

قبرس، سال ۱۹۷۴؛ جزیره از آتش جنگ داخلی ملتهب است و در این میان  دفنه و کستاس عاشقانی ممنوعه هستند. وقایع فاجعه‌باری که در پی می‌آیند توسط درخت انجیری که در وسط ساختمان رشد می‌کند روایت می‌شود، نهالی که توسط کستاس چیده و در حیاط انگلیسی‌شان دوباره کاشته می‌شود، نهال انجیر در کنار آدا دختر دفنه و کستاس رشد می‌کند. درخت بعدها شاهد پدر و دختری غمگین است و بلندگوی تاریخ قبرس است که فروگذاری‌ها و ریاکاری‌های انسان را روشن می‌کند.
جزیرۀ درختان گمشده از ما سوالات مهمی در مورد از دست دادن خانه و رازها می پرسد. ما که مهاجریم با دیروزمان چه می‌کنیم؟ فرزندانمان چگونه تحت تأثیر دردهای ما هستند؟

این رمان در زمان و مکان به جلو و عقب می رود و به سه روایت تقسیم می شود. در لندن دهه ۲۰۱۰، آدای ۱۶ ساله، دختر کستاس و دفنۀ تازه درگذشته را ملاقات می‌کنیم. سوگواری آدا برای مادرش توسط یکی از همکلاسی‌هایش تصویربرداری شده و در فضای مجازی پخش می‌شود. آدا به خواست پدر و مادرش از گذشته اطلاعی ندارد و خانوادۀ اهل قبرسش را نمی‌شناسد - "او یک کودک بریتانیایی است" - اما آمدن خاله‌اش، مریم، حقیقت را آشکار می‌کند.
آدا فرهنگ قبرسی ندارد و آنچه از دست داده باعث جراحتش می‌شود. شافاک اظهار می‌کند که آسیب‌های نسلی اجتناب‌ناپذیرند، و حالتی از افسردگی را ارائه می‌کند که برای بسیاری از جوامع احساسی آشناست.

بسیاری از اتفاقات این رمان بر مبنای حقایق و رویدادهای تاریخی است، از جمله مرگ‌های اسرارآمیز کودکان بریتانیایی، شکار غیر قانونی پرندگان آوازخوان و غیره.
شافاک در این رمان به فولکلور محلی و سنت‌های شفاهی احترام می‌گذارد. هر چه در این داستان است ترکیبی از شگفتی، رویاها، عشق، اندوه و تصورات است.