جاسوسها
جاسوسها از زبان مردی کهنسال به نام استفن روایت میشود که بعد از پنجاه سال دوباره به همان مکان آغاز ماجراها بازگشته است.
در زمان جنگ جهانی دوم، استفن و دوستش کیث، ساکن کوچهای بنبست در حومۀ شهر هستند. آنها خود را با رؤیاپردازی دربارۀ رازهای زندگی خانواده و همسایههایشان سرگرم میکنند تا اینکه یک روز به این نتیجه میرسند که مادر کمحرف و موقر کیث جاسوس آلمانیهاست! از این پس، آنها او را زیر نظر میگیرند و تعقیبش میکنند. چرا مادر کیث زمانی که مغازهها بستهاند، سبد خریدش را برمیدارد و بیرون میزند؟ او در تونل تاریک و متروکۀ زیر راهآهن چه میکند؟ چه چیزی را در آن جعبۀ بزرگ حلبی در تونل میگذارد؟
گاردین دربارۀ این رمان مینویسد: «جاسوسها به قلم مایکل فرین، رمانی است که پیرنگش با دقت مهندسی شده است. دو شخصیت اصلی داستان مصمماند که منطق شوم حوادث ظاهراً عادی را کشف کنند. آنها در پی آناند که خود پیرنگی بسازند.»
جاسوسها را کیهان بهمنی به فارسی برگردانده و انتشارات چترنگ آن را در 245 صفحه منتشر کرده است.